اوتیسم؛ اختلالی که ناشناخته مانده است
تاریخ انتشار: ۱۹ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۷۹۸۷۶
اوتیسم بیماری با علائمی ثابت و قطعی نیست که بتوان با وجود آنها از برچسبی خاص برای افراد استفاده کرد. بلکه به طیفی گسترده از علائم اطلاق میشود که در افراد مختلف شدت و ضعف داشته و بسته به این شدت و ضعف میتواند سبب ایجاد درجات مختلفی از ناتوانی شود. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، بسیاری از ما تصور درستی از اختلال اوتیسم نداریم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این نکته را گفتیم تا بدانیم که اوتیسم یک بیماری با علائمی ثابت و قطعی نیست که بتوان با وجود آنها از برچسبی خاص برای افراد استفاده کرد. بلکه به طیفی بسیار گسترده از علائم اطلاق میشود که در افراد مختلف شدت و ضعف داشته و بسته به این شدت و ضعف میتواند سبب ایجاد درجات مختلفی از ناتوانی در انسانها شود. در یک سمت طیف اوتیسم افرادی قرار دارند که امکان برقراری رابطه کلامی را نداشته و توانایی مراقبت از خویش را نیز ندارند. در سمت دیگر طیف، افرادی قرار دارند که به علت تمرکز ویژه بر روی موضوعی خاص تبدیل به نابغهای در آن رشته موردنظر میشوند. گروهی از این افراد دارای تواناییهای ویژه در زمینه هنرهایی ازجمله موسیقی و همچنین ریاضی هستند. بهعنوانمثال گفته میشود که موتزارت ،موسیقیدان اتریشی و میکلآنژ، هنرمند هنرهای تجسمی ایتالیایی از این خاصیت اوتیسم در آفرینشهای هنری خویش بهرهمند بودهاند.
نشانههای اوتیسم معمولا اولین بار توسط والدین کودک یا معلم وی در مدرسه مشاهده میشود و پسازاین شک اولیه است که کودک به سیستمهای تشخیصی ارجاع داده میشود. هرچند تشخیص نهایی معمولا توسط روانپزشک، روانشناس، متخصص اعصاب و روان و یا پزشک اطفال دارای فوق تخصص بیماریهای اعصاب کودکان صورت میگیرد. به همین دلیل گاهی فاصله میان شک اولیه توسط والدین یا معلم تا تشخیص قطعی توسط متخصص مربوطه چند ماه تا چند سال طول میکشد. تشخیص در موارد شدید آسان است اما در موارد خفیفتر چندان ساده نبوده و با علائم بیماریهای دیگر ازجمله تأخیر در صحبت کردن همپوشانی دارد. یک متخصص کاردرمانی ساکن تهران دراینباره میگوید: «آگاهی و اطلاعرسانی درباره اوتیسم بسیار حائز اهمیت است و میتواند در بهبود کیفیت زندگی افراد اوتیسم و خانوادههای آنها و همچنین کاهش انگزنی مؤثر باشد. چون فردی که درون طیف اوتیسم قرار میگیرد، در برقراری ارتباط با سایر افراد جامعه مشکل دارد و یا رفتارهایی از خود بروز میدهد که باارزشها و هنجارهای اجتماعی در تضاد است، به همین دلیل افراد جامعه، تصور میکنند خانواده و مادر کودکِ درون طیف اوتیسم کودکش را بهخوبی تربیت نکرده است!
معمولا وقتی این خانوادهها کودک خود را به رستوران و یا محیطهای ناآشنا میبرند، فریاد میکشند و یا اشیای دم دستشان را پرتاب میکنند و طبیعتا مردم شروع به قضاوت کرده و میگویند این بچه درست تربیتنشده. بنابراین در گام اول، نهادهای فرهنگساز و آموزشوپرورش و صداوسیما باید به مردم یاد بدهند، همه بچهها بیتربیت نیستند و حضور در مکانهای عمومی و استفاده از وسایل نقلیه همگانی حق همه است و افراد نباید بهخاطر اوتیسم خانهنشین شوند. ازاینرو اطلاعرسانی و آگاهی بخشی در مورد این اختلال بسیار مهم است، اما این آگاهی بخشی باید از دو جهت باشد و همخانوادهها و هم مردم عادی به شکل توأمان آموزشدیده و آگاه شوند. بعضا اطلاعاتی که درباره این اختلال در شبکههای اجتماعی و حتی رسانههای رسمی دستبهدست میچرخد، غلط است. بنابراین گاهی اطلاعات مخرب و یا امیدواریهای بیهودهای به خانوادهها داده میشود.»
لزوم عادیسازی حضور افراد اوتیسم در جامعه
این متخصص کاردرمانی تأکید میکند براینکه «این اختلال هنوز جنبههای ناشناخته بسیاری دارد، حتی در بسیاری از کشورهای جهان هم متخصصان باید پیوسته اطلاعات خود را بهروز کرده و در این زمینه زمان زیادی صرف کنند. بعضی پزشکان و افرادی که در کشور ما، حرفهشان مرتبط با اوتیسم است، اطلاعاتشان را بهروز نمیکنند. درحالیکه اطلاعات مرتبط با این اختلال هرروز در دنیا در حال تغییر است و بااینوجود برخی پزشکان روی اطلاعات چند سال قبل خود تکیهدارند. علاوه بر اینها، سیستم درمانی در کشور ما دارای اشکال است، ازجمله اینکه هزینه مداخلات درمانی را عمدتا بر عهده خانوادهها گذاشته و این مسئله شرایط دشوارتری را برای خانوادههای درگیر اوتیسم رقمزده است. حال اینکه آمار افرادی که تشخیص طیف اوتیسم دریافت میکنند، پیوسته در حال افزایش است و باید ضمن چارهاندیشی برای سیستم درمانی، حضور افراد اوتیسم در جامعه را عادیسازی کرد، در این صورت زندگی هم برای خانوادههای دارای اختلال اوتیسم و هم برای مردم عادی سادهتر خواهد شد. باید فرزندان همه ما بیاموزند که ممکن است در محیط کار و دانشگاه با همکار یا همکلاسی روبهرو شوند که اوتیسم است. از این طریق سختی افراد درون طیف اوتیسم و خانوادههای آنها در اجتماع کاهش مییابد. از طرفی افراد جامعه هم باید درباره احترام به افراد دارای معلولیت یا اوتیستیک اطلاعات و آگاهی خود را شخصا افزایش داده و مسئولیتی در این زمینه برای خود قائل باشند.
موضوع فقط به اطلاعرسانی نهادهای مسئول محدود نمیشود. خودآموزشی هم مهم است. نباید انتظار داشته باشیم که خانوادهها فرزند اوتیسم خود را در خانه زندانی کنند، آنهم به این دلیل که مردم به دلایل مختلف با اوتیسم آشنا نبوده و درباره آن نشنیدهاند و یا در مواجهه با این افراد میترسند و حتی خود خانوادهها هم دچار شرم اجتماعیاند و مشکل فرزندشان را مخفی میکنند. به دلیل نبود آگاهی و آموزش کافی، برخی مادران در شرایط پیشآمده فرزندشان خود را مقصر میدانند. در برخی موارد هم قضاوتهای اطرافیان موجب میشود، مادر انگشت اتهام آنها را به سمت خودش ببیند. یکی از مشکلاتی که خانوادهها در برخوردهای اجتماعی دارند، بحث انگزدنها و تحمیل فشار برای انزوای کودک اوتیسم و خانواده اوست. درحالیکه باید برای بچههای ما از مهدکودک اختلال اوتیسم عادی باشد و بدانند که فلان همکلاسیشان این اختلال را دارد و چیز عجیبی هم نیست و حتی بازی کردن با او را هم باید بلد باشند. کودکان اوتیسم حقدارند که در اجتماع حضورداشته و همانند سایر افراد از تمامی امکانات استفاده کنند و اگر این آگاهی و عادی انگاری از کودکی شکل بگیرد، آنگاه در بزرگسالی همه میدانند که افراد درون طیف اوتیسم نیازمند برخورد مهربانه و نرمش بیشتری هستند و نباید آنها را به اشکال مختلف طرد کرد و به حاشیه راند.»
این متخصص اضافه میکند که «این مسئله به پذیرش سریعتر افراد اوتیسم در جامعه و مداخله سریعتر در فرصت طلایی چند سال اول بعد از تولد منتهی خواهد شد. در کشورهای توسعهیافته، افراد طیف اوتیسم میتوانند بدون هیچ قضاوتی از سوی افراد جامعه، با بقیه زندگی کنند و از همه امکانات اجتماعی برخوردار باشند که این فرهنگسازی و اطلاعرسانی نخست از سوی رسانهها صوت میگیرد، چون دولتها معمولا به این موارد توجهی ندارند؛ مگر اینکه جامعه مدنی و رسانهها دولت را به این سمت هدایت کنند که بیشتر و بهتر آگاهیرسانی کرده و خدماتی را که افراد اختلال طیف اوتیسم و خانوادههای آنها لازم دارند، ارائه دهند.»
اگر اطلاعرسانیها و آموزشهای رسانههای اجتماعی نبود، بسیاری از خانوادهها حتی متوجه اوتیستیک بودن فرزند خود نمیشدند اما حلقهای که در جهت آگاهیبخشی ایجادشده، سرنوشت بسیاری از کودکان اوتیستیک را تغییر داده است.
بر اساس آمارها در ایران از هر 150 نفر، یک نفر به بیماری اوتیسم مبتلاست و تعدادشان بین 800 هزارتا 1.5 میلیون نفر برآورد شده و علیرغم اینکه درصد شیوع اوتیسم در حال افزایش است و اغلب خانوادهها بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم با فردی مبتلابه اوتیسم در اطراف خود مواجهند، حتی در آموزشهای پزشکی برای دانشجویان پزشکی نیز توجه ویژهای به این اختلال نشده است. تا جایی که بسیاری از پزشکان عمومی شناختی بیش از سایر افراد جامعه نسبت به این بیماری ندارند.
تأخیر در تشخیص و توانبخشی به دلیل ناآشنایی پزشکان
مریم دهقانی، در قامت متخصص و محقق در زمینه رفتاردرمانی به «ما» میگوید: «متأسفانه بسیاری از پزشکان عمومی و یا حتی متخصصان اطفال نیز آشنایی چندانی با روشهای تشخیصی این اختلال و علائم اولیه آن ندارند و این نکته باعث میشود تشخیص و توانبخشی گاهی با تأخیری حتی چندساله مواجه شود و یا کودک با تشخیص نادرست بهعنوان بیماری دیگری تحت درمان قرار بگیرد. این در حالی است که تشخیص بیماری مهمترین و اولین گام در جهت کمک به این کودکان است. اگرچه درمان کلینیکی قطعی برای ناتوانیهای ناشی از اوتیسم وجود ندارد اما هر چه تشخیص زودتر اتفاق بیفتد مراحل توانبخشی اثربخشتر خواهد بود و این امکان وجود خواهد داشت که با استفاده از روشهای مختلف، توانایی تکلم، برقراری روابط اجتماعی و انجام فعالیتهای مهارتی در کودک ایجاد شود. به همین دلیل استفاده از روش غربالگری در ماههای ابتدایی تولد نوزاد میتواند بهترین روش تشخیصی باشد. در حال حاضر تقریبا تمامی نوزادان ایرانی برای دریافت واکسنهای نوزادی در طی ماههای اول تولد به خانههای بهداشت و سلامت و یا پزشک خانوادگی مراجعه میکنند. در این مراجعهها معمولا سلامت عمومی نوزاد و مؤلفههایی همچون وزن و قد توسط سیستم بهداشتی رصد میشود اما در اغلب موارد پرسنل بهداشتی؛ آموزشی برای ارزیابی ذهنی نوزاد ندیدهاند و یا در این زمینه مسئولیتی برایشان تعریفنشده است. بنابراین بایستی در وهله اول والدین و خانواده نوزادان را نسبت به علائم اوتیسم آگاه کرد و در کنار آن از پرسنل بهداشتی خواست تا همزمان با ارائه خدمات واکسیناسیون، ارزیابی مؤلفههای ذهنی را نیز در دستور کار خود قرار دهند. با این شرایط بخش مهمی از ماجرا که تشخیص بهموقع اختلال است حل خواهد شد.»
این رفتاردرمانگر بیان میکند: «گروهی از کودکان اوتیستیک توانایی حضور در مدرسههای معمولی رادارند اما بسیاری از آنها برای حضور در چنین مدرسههایی نیاز به داشتن یک معلم مخصوص بهعنوان معلم سایهدارند که بتواند به آنها کمک کند خود را با شرایط موجود وفق دهند. اما گروهی دیگر از این کودکان امکان حضور در مدرسههای معمولی را ندارند و نیازمند داشتن کلاسهای آموزشی با محتوای درسی خاص هستند. بسیاری از خانوادهها بودجه و درآمد کافی برای این کار را در اختیار ندارند و همین باعث میشود که مجبور شوند از کودکان خود در منزل نگهداری کنند که طبعا روند توانبخشی کودک را با مشکل مواجه خواهد کرد.»
اختلال اوتیسم قابلدرمان نیست
دهقانی با ارائه توضیحات بیشتر میگوید: «اوتیسم اختلالی تکاملی مرتبط با مهارتهای اجتماعی زبانی و رفتاری است که شروع شکلگیری آن مربوط به دوران پیش از تولد نوزاد انسان است و علائم آن معمولا در دو تا سه سال ابتدایی زندگی بروز میکند. بهعبارتدیگر این کودکان در بخشی از روند تکاملی تحت عنوان «تئوری ذهن» با مشکل مواجه میشوند. روندی که طی آن کودک این توانایی را به دست میآورد که خود را در جای دیگران قرار داده و از نقطهنظر سایرین نیز به خود و دنیای اطرافش بنگرد و بدین ترتیب با درک محتوای ذهنی سایر انسانها موفق به برقراری ارتباط با آنها شود. برخلاف تصور عموم اغلب نوزادان اوتیستیک تفاوت ظاهری با سایر نوزادان ندارند اما تفاوتهای رفتاری در آنها وجود دارد که میتواند آنها را از سایرین متمایز کند. بهعنوانمثال در برقراری ارتباط کلامی دچار اشکال هستند؛ این مشکل میتواند به علت ناتوانی در صحبت کردن و یا به علت عدم امکان برقراری رابطه اجتماعی باشد.
در ایجاد رابطه غیرکلامی ازجمله تغییرات حالت چهره با سختی مواجهند. برقراری رابطه با اطرافیان نزدیک برای آنها دشوار است. پیدا کردن دوست برای آنها بسیار سخت بوده و ترجیح میدهند تنها بازی کنند. در هنگام بازی نیز روشهای خاص خود رادارند که ممکن است ازنظر سایرین عجیب و متفاوت به نظر برسد، اصرار شدیدی به انجام امور روزانه تحت نظم و روشی مشخص و وسواس گونه دارند و دارای حرکات تکراری بدن یا رفتارهای تکراری مثل تکان دادن سر یا انگشتان دست هستند و نشانههای اوتیسم معمولا اولین بار توسط والدین کودک یا معلم وی در مدرسه مشاهده میشود و پسازاین شک اولیه است که کودک به سیستمهای تشخیصی ارجاع داده میشود.
هرچند تشخیص نهایی معمولا توسط روانپزشک، روانشناس، متخصص اعصاب و روان و یا پزشک اطفال دارای فوق تخصص بیماریهای اعصاب کودکان صورت میگیرد. به همین دلیل گاهی فاصله میان شک اولیه والدین یا معلم تا تشخیص قطعی توسط متخصص مربوطه چند ماه تا چند سال طول میکشد. تشخیص در موارد شدید آسان است اما در موارد خفیفتر چندان ساده نبوده و با علائم بیماریهای دیگر ازجمله تأخیر در صحبت کردن همپوشانی دارد.»
این رفتار درمانگر در خاتمه، براین مهم تأکید میکند که باید آگاهی خانوادهها در مورد این اختلال بیشتر شود، چراکه درمانی برای آن وجود ندارد. اوتیسم، بیماری نیست که با دارو یا جراحی درنهایت درمان شود، یک اختلال است که قابلدرمان نیست و میتوان به این شخص آموزش داد یا مهارتهای جدیدی به او آموخت، رفتارهای بد، نامناسب و خطرناک را کاهش داد و در ازای آن، رفتارهای مفید و مؤثر را در او افزایش داد.»
منبع: رسالت
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: اوتیسم اوتیسم اوتیسم و خانواده اختلال اوتیسم افراد اوتیسم همین دلیل اطلاع رسانی افراد جامعه خانواده ها شدت و ضعف رسانه ها چند سال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۷۹۸۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خودروهای عضلانی جذابی که ناشناخته ماندند، از فورد فالکون کبرا تا کرایسلر والیانت (+عکس)
هرچند در آمریکا قبل از سال ۱۹۶۴ هم خودروهای اسپرت V8 وجود داشتند اما زمانی که پونتیاک پکیج محبوب GTO را برای مدل لمانز خود ارائه کرد، عصر جدیدی از پرفورمنس هیجانانگیز آغاز شد.
هرچند دوران طلایی ماسل کارها خیلی طول نکشید اما در همین مدت کوتاه حدود یک دههای، سه خودروساز بزرگ دیترویت و حتی AMC ماسل کارهای قدرتمند زیادی را معرفی کردند.
به گزارش پدال، فرمول ترکیب یک پیشرانهٔ قدرتمند با شاسی یک خودروی سواری معمولی آنقدر موفق عمل کرد که به خارج از آمریکا هم صادر شد. این باعث شد شعب خارجی خودروسازان آمریکایی ماسل کارهای اختصاصی خود را بر اساس مدلهای محبوب همان کشور تولید کنند.
بومونت SD 396 سال ۱۹۶۸بهمنظور رونق بخشیدن به خودروسازی در کانادا، در اوایل دههٔ ۶۰ فروش بسیاری از خودروهای ساخت آمریکا در این کشور ممنوع شد. به همین دلیل، جنرال موتورز برندی بنام آکادیان را معرفی کرد که به تولید خودروهایی بر اساس شورلت نوا در کانادا میپرداخت.
سپس در سال ۱۹۶۶، بومونت که یکی از محصولات آکادیان بود، به یک برند مستقل تبدیل شد و شروع به عرضهٔ خودروهایی بر اساس شورلت شول کرد. دو سال بعد، این برند کوپهٔ جدیدی را معرفی کرد که در ظاهر بسیار شبیه نسل دوم شورلت شول بود اما از چند ویژگی ظاهری اختصاصی و داشبوردی که از پونتیاک GTO گرفته شده بود بهره میبرد.
قویترین نسخهٔ این خودرو SD 396 نام داشت که از همان قوای محرکهٔ شول SS 396 آمریکایی استفاده میکرد و در نسخههای کوپه و کانورتیبل تولید میشد. زیر کاپوت این خودرو پیشرانهٔ ۶.۵ لیتری بلوک بزرگ V8 قرار داشت که در نسخهٔ استاندارد ۳۲۵ اسب بخار و در نسخهٔ سفارشی ۳۵۰ اسب بخار قدرت تولید میکرد. بومونت SD 396 فقط در سال ۱۹۶۸ و تنها در ۴۱ دستگاه ساخته شد.
فورد فالکون GT-HO Phase III سال ۱۹۷۱در طول دهههای ۶۰ و ۷۰، تب ماسل کارها به استرالیا هم رسید و شعب محلی فورد، جنرال موتورز و کرایسلر را به ساخت نسخههای پرفورمنس بالا بر پایهٔ مدلهای داخلی خود ترغیب کرد. یکی از بهترین ماسل کارهای استرالیایی تاریخ، GT-HO Phase III بود که یک نسخهٔ هومولوگیشن بر اساس فورد فالکون GT محسوب میشد.
هرچند آمریکاییها این خودرو را به خاطر داشتن چهار در یک ماسل کار واقعی نمیدانستند اما برای استرالیاییها، فالکون GT-HO Phase III یک عضلانی افسانهای بود. این نسخه نسبت به فالکون GT استاندارد ارتقاءهای پرفورمنسی مثل ترمزهای بزرگتر، سیستم تعلیق تقویتشده و باک سوخت بزرگتر را تجربه کرد.
بااینحال، مهمترین ارتقاء این ماشین تجهیز به نسخهٔ اختصاصی موتور ۵.۷ لیتری V8 کلیولند بود که ۳۰۰ اسب بخار قدرت تولید میکرد. GT-HO Phase III که در آن زمان سریعترین سدان جهان لقب گرفت، میتوانست ظرف ۶.۴ ثانیه از صفر به سرعت صد کیلومتر بر ساعت برسد و ۴۰۰ متر را در ۱۴.۴ ثانیه کند. این سدان افسانهای فقط در سال ۱۹۷۱ و در ۳۰۰ دستگاه ساخته شد.
فورد موستانگ شلبی اروپا سال ۱۹۷۱برای دههها، فورد موستانگ فقط در آمریکای شمالی عرضه میشد و از نسل ششم بود که این خودرو سرانجام به مدلی جهانی تبدیل شد. بااینحال، در سال ۱۹۷۱ به درخواست یک فروشندهٔ خودروی بلژیکی، ۹ دستگاه از نسل اول موستانگ بهطور خاص برای بازار اروپا ساخته شد.
این خودروها که موستانگ شلبی اروپا نام داشتند، بر اساس موستانگ مکوان ۱۹۷۱ در دو مدل GT350 و GT500 با پیشرانههای ۵.۸ لیتری و ۷ لیتری ساخته شدند و به ترتیب ۳۶۰ و ۴۰۰ اسب بخار قدرت داشتند. از این ۹ دستگاه، فقط دو نمونه کانورتیبل بودند. موستانگ شلبی اروپا به نوارهای رنگی خاص روی بدنه، اسپویلرهای جلو و عقب و سیستم تعلیق قابل تنظیم در جلو مجهز بود.
کرایسلر والیانت چارجر R/T سال ۱۹۷۲کرایسلر والیانت نسخهٔ ریبج شدهٔ پلیموث والیانت بود که در استرالیا تولید میشد. درحالیکه پلیموث در آمریکا نسخهٔ پرفورمنس این خودرو را با نام والیانت داستر ارائه میکرد، همتای استرالیایی آن نسخهٔ چارجر R/T را داشت که در سال ۱۹۷۲ با اضافه شدن پکیج E49 بهطور دیوانهواری قدرتمند شد.
بااینحال، زیر کاپوت والیانت چارجر R/T خبری از پیشرانههای V8 همی نبود و از یک پیشرانهٔ شش سیلندر خطی استفاده میکرد. البته این نسخهای پرفورمنس بالا با ۴.۳ لیتر حجم بود که ۳۰۲ اسب بخار قدرت داشت. به لطف این نیرو، چارجر کوچک استرالیایی میتوانست ظرف ۶.۱ ثانیه از صفر به سرعت صد کیلومتر بر ساعت برسد و ۴۰۰ متر را در ۱۴.۱ ثانیه طی کند. پکیج E49 غیر از پیشرانهٔ قدرتمند، باک سوخت بزرگتر، رینگهای آلیاژی و ترمزهای دیسکی جلوی قویتر را هم به چارجر R/T اضافه کرده بود.
شورلت فیرنزا Can AM سال ۱۹۷۳واکسهال فیرنزا یک کوپهٔ کوچک دودر بود که در نیمهٔ اول دههٔ ۷۰ در بریتانیا عرضه میشد و در آفریقای جنوبی هم با نام شورلت فیرنزا به فروش میرسید. این خودرو که از پیشرانههای چهار سیلندر جنرال موتورز اروپا استفاده میکرد، هیچ شباهتی به ماسل کارهای آمریکایی نداشت. بااینحال، نسخهٔ تولید محدودی بنام Can AM که در سال ۱۹۷۳ در آفریقای جنوبی عرضه شد همهچیز را تغییر داد.
این نسخه که با رنگ سفید، کاپوت مشکی و اسپویلر آلومینیومی اختصاصی ساخته شد، از پیشرانهٔ ۴.۹ لیتری V8 بلوک کوچک کامارو Z28 استفاده میکرد. این موتور با ۲۹۰ اسب بخار قدرت، فیرنزا Can AM کوچک و سبکوزن را ظرف ۵.۴ ثانیه از صفر به سرعت صد کیلومتر بر ساعت میرساند.
فورد فالکون کبرا سال ۱۹۷۸در سال ۱۹۷۸، دوران طلایی ماسل کارها در ایالاتمتحده پایان یافته بود و هرچند تعدادی از خودروسازان هنوز ماسل کارهایی را با قدرتهایی بسیار کمتر از گذشته تولید میکردند اما فورد در بین آنها نبود زیرا موستانگ که چند سال قبل جزء قویترین عضلانیهای بازار بود، حالا به یک کوپهٔ کوچک بر اساس فورد پینتو تبدیل شده و با پیشرانههای بسیار ضعیفی عرضه میشد.
نسخهٔ موستانگ کبرا نیز در آن سالها هرچند در ظاهر قدرتمند به نظر میرسید اما از لحاظ قدرت تفاوتی با نسخههای معمولی نداشت و با تنها ۱۴۰ اسب بخار قدرت عرضه میشد. بااینحال، شعبهٔ استرالیایی فورد کار بهمراتب بهتری انجام داد و برای ادای احترام به موستانگهای شلبی، در سال ۱۹۷۸ فالکون کبرا را معرفی کرد.
این نسخه از چند ارتقاء بیرونی مثل کاپوت برآمده بهره میبرد و با رنگ سفید و نوارهای آبی عرضه میشد. از فالکون کبرا تنها ۲۰۰ دستگاه ساخته شد که ۲۰۰ نمونهٔ اول به پیشرانهٔ ۵.۸ لیتری V8 با ۲۱۷ اسب بخار قدرت و ۲۰۰ نمونهٔ دوم به پیشرانهٔ ۴.۹ لیتری با ۲۰۲ اسب بخار قدرت مجهز بودند. بنابراین، فالکون کبرا نهتنها ظاهری تهاجمی داشت بلکه بسیار قویتر و سریعتر از موستانگ کبرای ۱۴۰ اسب بخاری بود.
کانال عصر ایران در تلگرام